به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ حجت الاسلام خسروپناه، مدیر موسسه آموزشی و پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در کانال تلگرام خود گفتاری درباره طبقه بندی علوم انسانی منتشر کرده است که از نظر می گذرد؛
یکی از مهمترین مباحث تأثیرگذار بر تحول علوم بشری، بحث از طبقه بندی علوم است که با معیارهای مختلفی از آن سخن گفتهاند. نگارنده، طبقه بندی علوم را به شرح ذیل بیان میکند:
اول: طبقهبندی بر اساس علوم موجود و محقّق و طبقهبندی بر اساس تعامل انسان با خود، جامعه، طبیعت و خدا. البتّه این طبقهبندی مبتنی بر تعریف خاصّی از انسان است و تاکنون علوم را بر این مبنا طبقهبندی نکردهاند. دوم: در یک طبقهبندی کلّی، علوم بشری را میتوان به دو دسته علوم مرتبه اوّل و علوم مرتبه دوم تقسیم نمود. علوم مرتبه اوّل، علومی هستند که موضوع آن پدیده ها است و به بحث پیرامون آنها میپردازند. موضوع علوم مرتبه دوم، علوم مرتبه اوّل است و درباره آنها بحث میکنند. این علوم عبارتاند از تاریخ علوم و فلسفه علوم، یعنی تمامی علوم حتّی خود فلسفه هم فلسفه دارد.
طبقه بندی علوم مرتبه اول
علوم مرتبه اول پدیده ها را از سه جنبه مورد بررسی قرار میدهند: الف) هستیشناسی پدیده ها، ب) رابطهشناسی و نسبتسنجی بین آنها، ج) کارکردشناسی پدیده ها.
هستیشناسی پدیده ها:
هستیشناسی پدیده ها، فلسفههای امور هستند که هم به اصل هستیشناسی میپردازد و هم به هستیشناسی پدیده ها. تمامی پدیده ها اعمّ از حقیقی و اعتباری، نظیر هستیشناسی حیات، هستیشناسی نفس، هستیشناسی زبان، هستیشناسی خُلق، هستیشناسی جامعه، هستیشناسی معرفت، هستیشناسی حقّ و مانند آن محلّ بحث قرارمیگیرند.
نسبتشناسی پدیده ها:
رابطهشناسی و نسبتشناسی پدیده ها به جهت انواع مختلف پدیده ها دارای تقسیمبندی ذیل است: علوم ریاضی: پدیده های عامّ که با تمامی پدیده ها اعمّ از عالم مادّی و مجرّد در ارتباط هستند. این پدیده ها، همان پدیده های ریاضی، یعنی اعداد و اشکال و بردار هستند که اشکال مربوط به عالم مادّه است؛ ولی اعداد، مختصّات مادّه نیست؛ بلکه عالم مجرّدات را نیز در برمیگیرد. به عبارت دیگر، عدد فقط به معدود مادّی تعلّق ندارد و معدود مجرّد را هم شامل میشود. به عنوان مثال ملائکه، مجرّدند امّا قابل شمارش هستند و میتوان گفت: صد مَلک. بنابراین پدیده های ریاضی، تمامی موجودات (غیر از خداوند) را شامل میشوند. روابط اعداد در حساب و روابط اشکال در هندسه بررسی میشود و مجموع آنها علوم ریاضی را تشکیل میدهند.
علوم فیزیکی: دسته دیگر از پدیده ها هستند که شمول پدیده های ریاضی را ندارند؛ ولی بسیاری از پدیده ها، اعمّ از جماد، نبات، انسان و حیوان را شامل میشوند. پدیده های طبیعی، نظیر اتم، مولکول و عناصر که علوم مرتبط با آنها علوم طبیعی مانند فیزیک، شیمی، زمینشناسی و ... هستند در این دسته جای دارند.
علوم زیستی: پدیده های گیاهی و حیوانی یا به تعبیر دقیقتر پدیده های زیستی و دارای حیات در این علوم مطالعه میشوند. علوم زیستی مانند زیستشناسی، علوم اعصاب، جانورشناسی، گیاهشناسی، ژنتیک. مثلاً ژن هم در نبات وجود دارد هم در حیوان و انسان، امّا در جمادات وجود ندارد؛ زیرا مباحث ژنتیک، مربوط به موجود سلّولی است و سلّول در موجودات مرتبه نباتی و مراتب بالاتر از نبات وجود دارد. در واقع سلّول، همان مولکول حیات یافته است. مولکول در همه موجودات طبیعی وجود دارد لذا در شیمی که شاخهای از علوم طبیعی است، مورد بحث قرار میگیرد؛ امّا سلّول در زیستشناسی و نسبت بین مولکول و سلّول در بیوشیمی مطالعه میشود که دانشی میان رشتهای است.
علوم انسانی: پدیده های انسانیِ مختصّ و روابط آنها در علوم انسانی بحث میشود. علوم انسانی در بحث از این پدیده ها به دو گونه عمل میکند: یا صرفاً گزارش پدیده های انسانی هستند یا علاوه بر توصیف پدیده ها، شامل توصیههایی نیز برای عمل است. گزارش پدیده های انسانی، علوم تاریخی شمرده می شوند، امّا اگر علاوه بر توصیف و توصیهای باشد یا مربوط به حیثیّت کُنشی انسان یا مربوط به حیثیّت مَنِشی و یا مربوط به حیثیّت بینشی است.
۱) مختصّات بینشی، مربوط به جنبه نگرشی است؛ مختصّ بینشی انسان، ادراک خیالی و ادراک عقلی انسان را شامل میشود. هرچند انسان از ادراک حسّی هم برخوردار است، امّا برخی قوای حسّی نظیر بینایی و بویایی در برخی حیوانات قویتر است. ادراک خیالی نیز ممکن است در حیوانات وجود داشته باشد امّا با ثبات و رکود همراه است؛ ولی بشر از ادراک خیالی و عقلی خاصّی برخوردار است که دیگر موجودات ندارند. ادراک خیالی بشر نه تنها ثبات و رکود ندارد؛ بلکه تکاملپذیر و خلاق است و لذا علوم هنری از آن ناشی میگردد. ادراک عقلی نیز منشأ علوم، فلسفه و مسائل استنباطی است.
۲) مختصّات منشی انسان، مربوط به جنبه درونی است؛ مختصّات منشی همان ویژگی هایی است که بشر به واسطه آنها، فضایل و رذایل، نظیر زشتی ظلم و زیبایی عدالت را درک میکند و اخلاقیّات شکل میگیرد. بینشها و منشها از آن جهت که معرفت و شناخت محسوب میشوند، ممکن است جنبه ارادی و اختیاری نداشته باشند و گاهی هم جنبه ارادی دارند.
۳) مختصّات کنشی انسان، مربوط به جنبه رفتاری است؛ مختصّات کنشی که رفتار ارادی انسان را در برمیگیرد و شامل سه نوع رفتار است: ارادی اختیاری، ارادی اکراهی و ارادی اضطراری. در رفتار ارادی اختیاری، تعداد گزینهها برای انتخاب زیاد است. امّا در نوع ارادی اکراهی و ارادی اضطراری، تعداد گزینهها کم است. فرق دو نوع اخیر در این است که در حالت اضطراری، منشأ کاهش تعداد گزینهها، جبر و فشار محیط است؛ امّا در حالت اکراه، منشأ کاهش تعداد گزینهها، عامل انسانی و جبر بشری است. کنشها در علوم رفتاری و اجتماعی بررسی میشوند. ویژگیهای کنشی خود بر دو قسماند: حقیقی و اعتباری. علوم زبانی (زبانشناسی) ادبیات و حقوق، پیرامون کنشهای اعتباری انسان بحث میکنند. مثلاً در زبانشناسی، پیرامون ضوابط نامگذاری اشیاء و احکام و ویژگیهای آنها در زبانهای مختلف، مطالعه و بررسی صورت میگیرد که این امور، اعتبار و قرارداد بشری هستند. کنشهای حقیقی انسان یا رفتاری است یا اجتماعی و یا طبیعی. بحث از کنشهای رفتاری مربوط به علوم رفتاری، نظیر روانشناسی و علوم تربیتی است. کنشهای اجتماعی در علومی نظیر اقتصاد، جامعهشناسی، مدیریّت و مانند آن مورد مطالعه قرار میگیرند. کنشهای طبیعی یعنی نسبت کنش انسان با طبیعت که دانش جغرافیا را تشکیل میدهد.
کارکردشناسی پدیده ها:
تا اینجا به تبیین هستیشناسی پدیده ها و رابطهشناسی پدیده ها پرداختیم، اینک به تبیین کارکردشناسی پدیده ها خواهیم پرداخت. علومی که به کارکردشناسی پدیده ها می پردازند به دو دسته تقسیم میشوند: کارکردشناسی پدیده های مرتبط با انسان و حیوان که همان علوم پزشکی و دامپزشکی هستند. کارکردشناسی پدیده های مرتبط با طبیعت، نظیر علوم مهندسی، اعمّ از مهندسی کشاورزی (نباتات)، مهندسی سدّسازی و مانند آن که به مهار کردن و کنترل طبیعت می پردازند.
شایان ذکر است که علوم الاهیّاتی را از یک سو می توان قسمی متمایز از علوم انسانی و از دسته فلسفه امور و هستیشناسی پدیده ها دانست که به بررسی و شناسایی پدیده های ماورائی می پردازد. امّا از سوی دیگر می توان آن را جزء علوم انسانی قرار داد؛ چرا که رابطه با خداوند و ماوراء طبیعت از حیث بینش و منش و کنش، از مختصّات انسان است.
با توجّه به مجموع مباحث تاریخی و تحلیلهای منطقی که تاکنون بیان شد، به لحاظ منطقی میتوان علوم انسانی را اینگونه تعریف نمود: «علوم انسانی، علومی هستند که به بحث پیرامون مختصّات بینشی، منشی و کنشی انسان می پردازند و علوم رفتاری و اجتماعی، بخشی از علوم انسانی است.»
نظر شما